علی بن موسی الرضا

  • خانه
  • تماس  
  • ورود 

امام حسین(ع)

08 آذر 1393 توسط كريمي

پرسش :
چرا دنباله امامان بعد از امام حسين(عليه السلام) از فرزندان و خاندان امام حسن(عليه السلام) شروع نشده است؟
پاسخ :
از متون ديني و روايات استفاده مي‏شود كه امامان معصوم(ع) توسط خداوند به امامت و رهبري منصوب شده‏اند. بدين گونه نبوده است كه ائمه(ع) فرزندان خويش را به عنوان رهبر منصوب نمايند و يا مردم در انتخاب آن‏ها نقش داشته باشند؛ تا گفته شود چرا بعد از امام حسين(ع) امامان از فرزندان امام حسن(ع) گزينش نشده و امامت به فرزندان وي منتقل نشده است.
در اسلام امامت و رهبري از اهمّيّت ويژه‏اي برخوردار است تا آن جا كه از آن به عنوان عهد الهي ياد شده است.(1) اين مقام بايد به كساني داده شود كه لياقت و شايستگي‏هاي ذاتي و اكتسابي داشته باشند. خداوند خطاب به حضرت ابراهيم(ع) كه خواسته بود منصب امامت به فرزندان و دودمان وي منتقل شود فرمودند: “.. لاينال عهدي الظّالمين؛(2) پيمان من - يعني امامت - هرگز به ستمكاران نمي‏رسد". اين آيه بيانگر عظمت و بزرگي اين مقام است.
انتصاب رهبر از سوي خداوند بهترين گزينه و راهكار معقول و منطقي است، زيرا خداوند مصالح و مفاسد مردم را دانسته و كساني را براي رهبري گزينش مي‏كند كه لياقت داشته باشند: “اللَّه أعلم حيث يجعل رسالته".(3)
به سبب لياقت و قابليّت‏هاي امامان معصوم(ع) بود كه آن‏ها حكومت و مرجعيت ديني را حق خود مي‏دانستند، چنان كه امام حسين(ع) در برابر فرماندار مدينه بدان تصريح نمود.(4) بنابراين امامت بر اساس شايستگي اعطا شده به آن شايستگي‏ها خداوند آگاهي دارد و اين شايستگي‏ها در اولاد امام حسين(ع) وجود داشت.
در بعضي از روايات تصريح شده است كه ائمه(ع) به دستور خداوند به منصب امامت و رهبري منصوب شده‏اند و اسامي نيز بيان شده است.
جابربن عبداللَّه انصاري از پيامبر اسلام(ص) در خصوص پيشوايان بعد از حضرت پرسيد كه از فرزندان علي بن ابي طالب چه كساني جانشينان شما هستند؟
فرمودند: “حسن و حسين (كه آقاي جوانان اهل بهشت هستند) سپس زين العابدين، پس از او باقر محمد بن علي (كه او را ملاقات خواهي كرد. هرگاه او را ملاقات نمودي، سلام مرا به او برسان) پس از او جعفر فرزند محمد، پس از او موسي فرزند جعفر، پس از او علي فرزند موسي، سپس محمد بن علي و پس از او علي بن محمد، سپس حسن بن علي و پس از او فرزندش مهدي. او كسي است كه جهان را پر از عدل و داد خواهد كرد، بعد از آن كه پر از ظلم و جور شده است. اي جابر! آن‏ها خلفا و جانشينان من از فرزندان و عترت من هستند. هر كس آن‏ها را اطاعت كند، مرا اطاعت كرده و هر كس آنان را نافرماني نمايد، مرا نافرماني كرده است. هر كس يكي و يا همه آن‏ها را انكار كند، گويا مرا انكار نموده است. به وجود آن‏ها خداوند جهان را نگهداشته است و حفظ و بقاي جهان نيز به واسطه آن‏ها حفظ مي‏شود تا زماني كه خدا بخواهد".(5)
پي نوشت‏ها:
1.بقره (2) آيه 124؛ پيام قرآن، ج 9، ص 27.
2.همان، آيه 124.
3.انعام (6) آيه 124.
4.مثيرالاحزان، ص 24.
5.بحارالانوار، ج 27، ص 119 - 120.

 نظر دهید »

یک خط یک خبر

03 آذر 1393 توسط كريمي

• بیماری تنبلی چشم بعد از دوازده سالگی قابل درمان نیست.
• ده درصد مردان و سه درصد زنان دچار مشکلات سنگ کلیه می شوند.
• حداکثر زمان نگهداری میوه و سبزی فریز شده، سه ماه می باشد.
• لامپ های کم مصرف، احتمال بروز بیماری های چشمی را افزایش می دهد.
• افرادی که روزانه کمتر از دو لیوان آب می نوشند، بیشتر از دیگران در خطر افزایش قند خون قرار دارند.
• طبق آمار رسمی، پیاده روی مردم جهان از سال 1988 به پایین ترین میزان رسیده است.
• مصرف بیش از اندازه زعفران در دوران بارداری، خطر سقط جنین را افزایش می دهد.
• پانصد میلیون نفر در جهان هپاتیت دارند؛ یعنی از هر دوازده نفر، یک نفر.
• افرادی که تنها زندگی می کنند، بیشتر دچار بی خوابی و افسردگی می شوند.
• پیازچه، ضد سرماخوردگی است.
• مصرف خود سرانه داروهای سرماخوردگی برای کودکان زیر دو سال خطرناک است.
• افرادی که کک و مک دارند، حتماً از کرم های ضدآفتاب استفاده کنند.
• تخم مرغ برای بیماران قلبی مضر نیست.
• زنانی که بیش از حد لاغر هستند، خیلی سخت تر می توانند باردار شوند.
• مصرف مایعات بیشتر، استفاده از کرم ها و لوسیون های مرطوب، سلامت پوست را در روزهای سرد سال حفظ می کند.

 نظر دهید »

هنر خود شکنی

03 آذر 1393 توسط كريمي

هیچ گاه قیافه وحشت زده کودکی را هنگام شکستن لیوانی بلوری یا فرار آدم ها را از کنار پنجره ای که شیشه اش شکسته و خرد شده، دیده اید؟ شکستن ها اغلب با ترس و وحشت آمیخته اند. هر چه اهمیت چیزی که می شکند بیشتر باشد، ترس از شکستن آن هم افزون تر است. ندیده اید یک قطعه عتیقه را با چه ترس و لرزی این سو و آن سو می برند؟ به این حکایت توجه کنید:((چوپان بیچاره خودش را کشت که بز چالاک از آن جوی آب بپرد ولی موفق نشد. او می دانست پریدن این بز از روی جوی آب همان و پریدن یک گله گوسفند و بز به دنبال آن همان، عرض جوی آب قدری نبود که حیوانی چون او نتواند از آن بگذرد نه چوبی که بر تن و بدنش می زد سودی بخشید و نه فریادهای چوپان بخت بر گشته. پیر مرد دنیا دیده ای از آنجا می گذشت. وقتی ماجرا را دید، پیش آمد و گفت: من چاره کار را می دانم. آنگاه چوب دستی خود را در جوی آب فرو برد و آب زلال جوی را گل کرد.بز به محض آنکه آب جوی را گل آلود دید، از سر آن پرید و در پی او تمام گله پریدند. چوپان مات و حیران ماند! این چه کاری بود و چه تأثیری داشت؟ پیرمرد که آثار بهت و حیرت را در چهره چوپان جوان می دید گفت: تعجبی ندارد؛ تاخودش را در جوی آب می دید حاضر نبود پا روی خویش بگذارد، آب را که گل کردم دیگر خودش را ندید و از جوی پرید.)) حال مانده انسان با آن همه ادعایش چگونه می خواهد پا روی خودش بگذارد و هنر خودشکنی را به نمایش یگذارد!

 نظر دهید »

صورتحساب

02 آذر 1393 توسط كريمي

پسر بچه ای یک برگ کاغذ به مادرش داد. مادر که در حال آشپزی بود، دستهایش را با حوله تمیز کرد و نوشته را با صدای بلند خواند. او نوشته بود:
صورتحساب‼‼
کوتاه کردن چمن باغچه: 5000 تومان
مراقبت از برادر کوچکم: 2000 تومان
نمره ریاضی خوبی که گرفتم: 3000 تومان
بیرون بردن زباله: 1000 تومان
جمع بدهی شما به من:12000 تومان!
مادر نگاهی به چشمان منتظر پسرش کرد، چند لحظه خاطراتش را مرور کرد و سپس قلم را برداشت و پشت برگه صورتحساب این را نوشت:
بابت 9 ماه بارداری که در وجودم رشد کردی،هیچ.
بابت تمام شبهایی که به پایت نشستم و برایت دعا کردم،هیچ.
بابت تمام زحماتی که در این چند سال کشیدم تا تو بزرگ شوی،هیچ.
بابت غذا، نظافت تو، اسباب بازی هایت،هیچ.
و اگر شما اینها را جمع بزنی خواهی دید که …: هزینه عشق واقعی من به تو هیچ است.
وقتی پسر آن چه را که مادرش نوشته بود خواند، چشمانش پر از اشک شد و در حالی که به چشمان مادرش نگاه می کرد. گفت: مامان… دوستت دارم
آنگاه قلم را برداشت و زیر صورت حساب نوشت: قبلاً به طور کامل پرداخت شده‼!
نتیجه:
قابل توجه اونهایی که فکر می کنند ارزش واقعی دوست داشتن و عشق، با پول محاسبه می شود.
بعضی وقتها نیازه به این موارد فکر کنیم…
افرادی که دوستشان داریم، زمانی متوجه ما می شوند، که دیگر مائی وجود ندارد…
خدا کنه لااقل آنقدر صادق باشند که در نبود ما، به دوست داشتنمان، اعتراف کنند.

نتیجه گیری منطقی:
جایی که احساسات پا میذاره منطق کور میشه!
مادر متوجه نشد که پسرش داره سرش کلاه میذاره، جمع بدهی میشه 11000 تومان، نه 12000 تومان‼‼

 نظر دهید »

آن سوی پنجره

02 آذر 1393 توسط كريمي

در بیمارستانی، دو مرد بیمار در یک اتاق بستری بودند. یکی از بیماران اجازه داشت که هر روز بعداز ظهر یک ساعت روی تختش بنشیند. تخت او در کنار پنجره اتاق بود. اما بیمار دیگر مجبور بود هیچ تکانی نخورد و همیشه پشت به هم اتاقیش روی تخت بخوابد.آنها ساعتها با یکدیگر صحبت می کردند؛ از همسر،خانواده؛خانه یا تعطیلاتشان با هم حرف می زدند. هر روز بعد از ظهر، بیماری که تختش کنار پنجره بود، می نشست و تمام چیزهایی که بیرون از پنجره می دید، برای هم اتاقیش توصیف می کرد. بیمار دیگر در مدت این یک ساعت، با شنیدن حال و هوای دنیای بیرون، جانی تازه می گرفت. این پنجره، رو به یک پارک بود که دریچه زیبایی داشت. مرغابی ها و قوها در دریاچه شنا می کردند و کودکان در حال بازی کردن بودند. درختان تنومند و کهن، به منظره بیرون زیبایی خاصی بخشیده بودند و تصویری زیبا از شهر در افق دور دست دیده می شد. همان طور که مرد در کنار پنجره این جزئیات را توصیف می کرد، هم اتاقیش چشمانش را می بست و این مناظر را در ذهن خود مجسم می کرد.
روزها و هفته ها سپری شد…
یک روز صبح، پرستاری که برای بررسی وضعیت آنها به اتاقش آمده بود، جسم بی جان مرد کنار پنجره را دید که در خواب و با آرامش از دنیا رفته بود. پرستار بسیار ناراحت شد و از مستخدمان بیمارستان خواست که آن مرد را از اتاق خارج کنند. مرد دیگر که از این اتفاق بسیار ناراحت بود، از پرستار خواهش کردکه تختش را به کنار پنجره منتقل کنند.پرستار این کار را با رضایت انجام داد و پس از اطمینان از راحتی مرد، اتاق را ترک کرد. آن مرد به آرامی و با درد بسیار، خود را به سمت پنجره کشاند تا اولین نگاهش را بعد از مدتهای طولانی به دنیای بیرون از پنجره بیاندازد. اما در عین ناباوری، او با یک پنجره مسدود شده که دارای شیشه های مات بود، مواجه شد! مرد پرستار را صدا زد… و با حیرت پرسید که چه چیزی هم اتاقیش را وادار می کرده چنین مناظر دل انگیزی را برای او توصیف کند؟! پرستار پاسخ داد:"شاید او می خواسته به تو قوت قلب بدهد، آن مرد اصلاً نابینا بود و حتی نمی توانست دیوار یا شیشه های مات را ببیند!”

 نظر دهید »
  • 1
  • 2
اردیبهشت 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30 31    

علی بن موسی الرضا

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • السلام علیک یا اباعبد الله الحسین
  • داستانک
  • دانستنی ها
  • شبهات

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس